طراحی کاتالوگ
كاتالوگ یعنی كالانما، كارنما، یعنی دفتر راهنمای كالاها و فعالیت ها و مشاغل مختلف
- یعنی فهرست و صورت كالاها یا خدمات
- یعنی اطلاعات ارائه شده جزئی و ریزتر و حاوی شرح مختصات و ظرایف كالاها و یا خدمات مورد نظر
- كاتالوگ در واقع راهنمای كالا و كالانامه محسوب می شود و حاوی فهرست كالاهای تولیدی توسط یك موسسه و كارخانه است و می تواند حاوی معرفی مشاغل و موسسه های خدماتی، اجتماعی و فرهنگی نیز باشد.
- در یك كاتالوگ نام هر كالا، مدل، شماره یا شكل و تصویر مشخصات فنی و توضیحات ضروری آن کالا یا خدمات درج میگردد تا به خریدار در انتخاب بهتر كمك كند.
- بعضی كاتالوگها برای سفارش خرید در دسترس مردم قرار داده می شوند تا اجناس مورد نیاز خود را مطابق لیست كاتالوگ از فروشگاههای مورد نظر درخواست كنند.
طراحی کاتالوگ نوعی از تبلیغات در عرصه تولید، تجارت و خدمات می باشد که می تواند در برقرار کردن ارتباط مستقیم و چگونگی انتقال مفاهیم و تبادل اطلاعات به مخاطب، نقش به سزایی داشته باشد.
از خلق و طراحی کاتالوگ درجهان تبلیغات مدت زیادی نمی گذرد در اواسط قرن بیستم انسان صنعتی با جامعه سرمایه داری آن زمان، لحظه ای توانست از طراحی کاتالوگ و طراحی بروشور تبلیغاتی به عنوان یک وسیله تبلیغاتی استفاده کند که دیگر ابزارها و فکرهای گذشته چون اطلاعیه ها و تراکت های تک رنگ و معرفی های حضوری و لفظی جوابگوی نیاز تولید کنندگان نبودند. به ناچار برای به وجود آوردن انگیزه، رقابت و معرفی بازار تولید و محصولات عرضه شده به بازار، اقدام به خلق شیوه نوینی از پدیده های گرافیک کردند تا «مخاطبان» بتوانند در فرصت مناسب و با شرح و تصاویری که در این وسیله تبلیغاتی درج شده بود با تولیدات و خدمات عرضه شده آن مرکز آشنا شوند. به وجود آمدن تنوع در تولیدات برای جامعه مصرفی و شکوفایی صنعت نو پای بعد از جنگ جهانی دوم، عرصه تبلیغات را چنان تحت تاثیر قرار داد که دیگر محصول تولید شده بدون تبلیغات وسیع، جایی در بازار آن زمان نداشت. به ناچار رفته رفته برای هدایت افکار وسیع جامعه باید چاره ای اندیشید تا با روش جدیدتری بتوان بازار موجود را از دست رقبا ربود و این امر مهم نیاز به نو آوری در عرصه گرافیک را باعث شد. طراحی کاتالوگ و ساخت آن وسیله خوبی بود تا مخاطبان بتوانند راغب به خواندن و دیدن تصاویر در جهت آشنایی بیشتر با محصولات تولید شده در وقت و زمان کمتری باشند. شناخت تولید چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی، معرفی شاخه های مختلف تولید، معرفی ساختار و مشخصات فنی از طریق متن نوشتاری، ارتباط تصویری مخاطب با محصولات و یا خدمات ارائه شده و... همه و همه از عملکردهای سنجیده کاتالوگ بود. در اوایل تنظیم ، خلق و طراحی کاتالوگ شکل آن به صورت یک برگه پشت و رو بود که بیشتر به تراکت شبیه بود ولی روی جلد آن حال و هوای پوستر داشت. در اوایل سال های 1970 میلادی ابعاد آن به صورت استاندارد 30×21 در کشور فرانسه تعریف شد. طبق این تعریف طراحی کاتالوگ ها معمولاً از دو برگ بیشتر هستند و علاوه بر بیان تصویری از متون نوشتاری جهت معرفی و جذب و هدایت مخاطبین استفاده می شود. مهمترین دلیل برای استفاده از کاتالوگ همانا قادر ساختن افراد جامعه برای شناخت تولیدات و خدمات «بدون نیاز به واسطه» و رویت محصولات و مطالعه آن در «فرصت مناسب» به جهت قابل «حمل و نقل» بودن و همچنین جایگزینی مناسب برای پوستر و دیگر موارد تبلیغاتی است.
طراحی کاتالوگهاغالباً به دو صورت معرفی میشوند:
1. یا وسیله ای برای معرفی یک محصول یا خدمت از چندین محصول یا خدمات عرضه شده می باشند. (تک محصولی)
2. یا وظیفه معرفی چندین محصول یا خدمات جدید با عملکردهای مختلف را بر عهده دارد. (چند محصولی)
آنچه باید در طراحی کاتالوگ خوب منظور شود:
1. خلاصه ای از معرفی نام و عملکرد کارخانه تولیدی و شناساندن فعالیت ها در شروع مباحث کاتالوگ.
2. معرفی امتیازات و رتبه های تولید (استاندارد - ایزوهای موجود) و...
3. معرفی هر چه بیشتر در خصوص جدیدترین و بهترین ساخته ها و خدمات.
4. ارائه اطلاعات و راهنمایی صحیح مخاطبان با استفاده از درج مشخصات فنی - خدمات ارایه شده - قابلیت های خاص و وجه تمایز آن نسبت به تولیدات متشابه، چه در تولیدات گذشته کارخانه و یا آنچه در بازار فعلی موجود می با شد.
5. وجود تصاویر و متون نوشتاری در کاتالوگ میزان تصمیم گیری و انتخاب صحیح را برای مخاطب سهل و آسان می کند و اوست که با دیدن و خواندن موارد فوق به زمان انتخاب و تصمیم خود سرعت می بخشد.
6. کاتالوگ دید مقایسه ای به وجود می آورد. بدین صورت که مخاطب و یا مخاطبین از بین چند محصول معرفی شده به جهت مدل - کیفیت - کاربری - استحکام و از همه مهم تر هزینه برنامه ریزی شده جهت خرید و غیره، بتواند یکی را که با شرایط او سازگار است انتخاب و خریداری کند
7. با درج آدرس، تلفن و آدرس اینترنتی، بتواند شناخت بیشتر را برای مخاطب فراهم کند.
از ویژگیهای طراحی كاتالوگمی توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. قابل حمل بودن و مطالعه آن در زمان فراغت.
2. خلاصه گویی و پرهیز از هر نوع افراط در توضیح بیش از اندازه موارد درج شده در کاتالوگ.
3. ارتباط برقرار کردن بدون واسطه با مخاطب.
4. ترکیب تصویر با متن در جهت شناخت بیشتر مخاطب.
5. با توجه به فرصت مناسب مخاطب جهت مطالعه کاتالوگ، انتخاب دقیق و سنجیده را برای مخاطب مهیا می کند.
6. طراحی کاتالوگ ها به جهت انتقال اطلاعات و موارد ذکر شده در بالا نسبت به پوستر و تراکت فراتر و سنجیده تر عمل می کند.
هدف از طراحی كاتالوگ:
- دادن آگاهی های لازم و ضروری به مخاطب، كه ضمن معرفی كالا و خدمات، نقش و هدف تبلیغ هم دارد كه باعث تصمیم گیری می شود.
- اثر تبلیغاتی و تاثیر كاتالوگ و بروشور بسیار است و در انتخاب و تغییر سلیقه مخاطب نقش بسیار دارد.
- كاتالوگ ها حاوی اطلاعاتی از قبیل اندازه، رنگ، وزن، قیمت، شیوه نگهداری و ویژگی های مورد نیاز مخاطبان است و جواب سوالهای مخاطبان را می دهد.
قطع طراحی كاتالوگ:
قطع كاتالوگ مثل بروشور و كتاب متنوع است و برای سهولت مخاطبان در انتخاب كالا و خدمات برخی ساده، برخی لوكس است و باید به نحوی طراحی شود كه سریع اطلاعات لازم را در اختیار مخاطب قرار دهد.
طراحی مجله
تا آنجا که صفحه آرائی و طراحی به هم مربوط میشوند، روزنامه و مجله هم از جهاتی با یکدیگر شباهت دارند ولی، از جهت دیگر به طور چشمگیری با هم متفاوتند. بدون تردید، عناصر بصری اساسی مانند : فضای سفید، تصاویر، نوع نمایش، نوع متن و برخی تزئینات تایپوگرافی ـ در هر دو مورد یکسان هستند. حتی میتوان گفت که؛ وظایف اساسی در هر دو وسیله ارتباطی نیز یکسان است، مسلماً افرادی که روزنامه و مجله را صفحهآرائی میکنند سعی در ترغیب و تداوم توجه خوانندهها دارند. اما این گفته آخر بسیار سادهانگاری است. روزنامهها با حقایق سر و کار دارند و اشتیاق طبیعی برای خواندن اخبار در وجود خوانندهها وجود دارد و آنها را بهآن سمت سوق میدهد. بیشتر مجلهها با سرگرمی، و تجدید نظریات سر و کار دارند. درحالیکه روزنامهها ممکن است سی آیتم یا بیشتر در هر صفحه، مطلب داشته باشند، مجلات، اغلب چند صفحه را به یک مقاله اختصاص میدهند و هنگامیکه ظاهر مجلات مطرح باشند؛ مورد توجه افراد نکته سنجتر قرار میگیرد. کاغذ نامرغوب، تصویرسازی ضعیف، صفحات سرهمبندیشده عموماً قابل قبول نیستند. حداکثر استفاده از تکنیکهای گرافیکی در جذب خواننده، تنها یک امر مطلوب برای مجلهها نیست بلکه، امری ضروری است. بنابراین، اگرچه قواعد تایپوگرافی و طراحی ممکن است همانند باشند، ولی کاربرد آنها باید متفاوت باشد.اصول صفحهآرائی مجلات به تبلیغات نزدیکتر است تا به روزنامهها. در هر مورد، تلاش فراوانی شده است تا بیشترین قدرت فروش از طریق استفاده از بهترین تکنیکهای بصری بهدست آید.
مجلهها باید بهگونهای باشند که دائماً بدون کمک تبلیغات به فروش برسند. هنگامیکه فرد در مجله فروشیها به هزاران مجله نگاه میافکند آنگاه اهمیتی که به ظاهر فیزیکی مجله داده میشود، مشخص میگردد و رمز کار؛ عکسهای تمام رنگی، کاغذ مرغوب و تصویرسازیهای پرزرق و برق هستند واین تأکید وقتی بیشتر آشکار میشود که مجله به هر دلیلی در موقعیت پرمخاطرهای بیفتد. مجلاتی که در دهههای ۵۰ و ۶۰ درمقابله با تلویزیون به سختی ضربه خوردند، در استفاده افراطی از تایپوگرافی و تجربههای طراحی زیادهروی کردند. اینکه تا چه حد اینگونه تغییرات در ظاهر مجلات میتواند در زنده نگهداشتن آنها اثربخش باشد، مشخص نیست، لکن تردیدی نیست که استفاده قوی از تکنیکهای گرافیکی در صورتیکه مجلهای بخواهد به حداکثر موفقیت دست یابد امری ضروری است. دشوار است که بتوان بحث صفحهآرائی دورهای و طراحی را در حد اصول اساسی محدود کرد. با این وجود برقرار کردن ارتباط بین فرم فیزیکی و عملکرد مجله میتواند نقطه شروعی برای پیشنهادات در طراحی مجله فراهم سازد که بتواند با گذشت زمان موفق باشد.
▪ اصل اول در صفحهآرائیمجله : ”عملکرد“
یافتن عملکردهای صفحهآرائی مجلهها نه دشوار و نه منحصر بهفرد است. عملکردها بهطور خلاصه عبارتند از:
1. جلب نمودن سریع خواننده به مجله یا بخشی از آن.
2. تداوم توجه: تا خواننده بتواند و بخواهد مطالب ارائه شده را بخواند. هر صفحهآرائی، آشکارا باید در هر دو زمینه موفق باشد. اگر توجه خواننده جلب نشود، شکست مطلق است، و اگر توجه فرد تداوم نیابد یا به دلیلی خواننده از خواندن اجتناب کند، موفقیت عملکرد اول فاقد ارزش خواهد بود. شاید مهمترین عناصر جلبتوجه؛ رنگ، عکس، تصویرسازی و عناوین باشد. ابزار جلب توجه هر چه که باشد، عامل نگهدارندهٔ چشم باید سریعاً کار خود را انجام دهد. یک خوانندهٔ بالقوه که مجله را ورق میزند بیشتر از ۱۰ ثانیه برای این کار وقت نمیگذارد.
اگر توجه او، در این مدت زمان جلب نشود، از آن میگذرد. رنگ بهطور اخص مؤثر است چون شخص را در معرض عکسالعمل سریع قرار میدهد. مجلههای تصویری مانند ”زندگی“ ـ life ـ و ”نگاه“ ـ look ـ عکسها را بهعنوان اولین ابزار جلب توجه قرار میدادند. تأثیر آنها در صفحهآرائی مجلهها آنقدر چشمگیر بوده که صدها مجله عمدتاً از عکس بهعنوان جلب توجه استفاده میکنند. بسیاری از مجلات پشت سر هم برای برای اغلب مقالاتشان از یک لی اوت استاندارد استفاده میکنند (عکس بزرگ با زیرنویس که با تیتر و متن ادامه مییابد) چیدمان با این کلیشه برای اثربخش بودن مکرر به حد کافی ساده و قابل اجراست. فرمول عکس، زیرنویس، تیتر، متن در انواع مجلات موفق بوده، زیرا این فرمول برای همان دو هدف اصلی ساختار مجله طراحی شدهاند. این امر بستگی به یک عکس بزرگ جذاب دارد که نگاه خواننده را به خود جلب کند و در وهله دوم موضوع متن که در ترتیبی منطقی قرار گرفته باشد تا بتواند توجه خواننده را حفظ نماید. بعد از عکس میتوان انتظار داشت که خواننده برای توضیح به زیرنویس آن توجه کند، بهوسیله عنوان، خواننده ترغیب میشود و عنوان، مانند فلش او را به متن مقاله هدایت میکند.
سرتیترها یا عناوین، بهویژه هنگامیکه با فضای سفید زیادی همراه باشند میتوانند توجه خواننده را بهاندازه کافی حفظ کند و در او اشتیاق ایجاد کند. سر تیترها و عنوان، همراه با عکسها و تصاویر بسیار مؤثرند و همچنین کار خود را هم به تنهائی انجام میدهند.
اصول مهم قابل ذکر دربارهٔ عناوین مجلات عبارتند از:
1. آنها باید تا اندازهای بزرگ شوند که عناصر دیگر را تحت شعاع قرار دهند
2. باید فضای مفید زیادی اطراف آنها ایجاد شود تا بهوضوح، کنتراست را در آنها بهوجود آورد
3. برای جلب توجهکردن، میتوان آنها را بهعنوان تصویر در نظر گرفت ومیتوانند در هر جا روی یک صفحه یا دو صفحه مقابل هم مورد استفاده قرار گیرند. بسیاری از عناوین مجلات کوتاه هستند و باید در اندازهٔ بزرگ باشند تا مؤثرتر شوند یک عنوان، اغلب برای ایجاد کنتراست مناسب به ۳/۱، نصف یا حتی کل فضای سفید صفحه نیاز دارد. دانشجوی روزنامهنگاری که با ساختار روزنامهها بار آمده نباید به فشرده کردن عناوین بهطوریکه حداقل فضا در روزنامهها به آن عادت کرده تن در دهد. از سوی دیگر، وی باید بتواند طرز تفکر خود را در مورد مکان عناوین در مقایسه با اولین کارهایش در صفحهآرائی مجله تغییر دهد. عناوین میتوانند در هر جای صفحه قرار گیرند بهشرطیکه توان نمایشی کافی از لحاظ اندازه و فضای سفید را دارا باشند. انتخاب نوع طراحی مجلات نیز به روش متفاوتی نیاز دارد. استفاده از طراحی یکدست برای روزنامهها ایدهآل است اما، برای مجلات، یکنواخت به نظر میرسد. همچنین، عناوین مجلات باید بهعنوان تصاویر در نظر گرفته شوند ـ هر کدام باید برای مقاله مورد بحث خود مناسب و در بسیاری از موارد با عناوین دیگر متفاوت باشند، اگر دو مقاله شبیه هم نیستند عناوین آنها هم نباید مشابه باشند. همچنین معمول است که بیشتر از یک تایپ فیس در یک عنوان یکخطی، از دو صفحه روبهروی هم در مجله استفاده شود ولی کمابیش در روزنامهها چنین نیست.
▪ حفظ کردن خواننده: عملکرد دوم، حفظ کردن خواننده و کمک به او در خواندن، با بهکار بستن اصول تایپوگرافی خوب و صفحهآرائی انجام میشود. برخی از نکات قابل ذکر عبارتند از:
1. خواندن مجله با حروف سنسریف، بزرگ یا ایتالیک برای خواننده مشکل است.
2. خواندن مجلهای که متنها را مانند چینیها از بالا به پائین نوشته، برای خواننده آمریکائی که عادت دارد از چپ به راست بخواند مشکل است.
3. المان اصلی صفحهآرائی را در بالا سمت راست قرار دهید. چه فضا یک صفحه باشد، چه دو صفحه روبهروی هم. خواننده مطابق عادت از قسمت راست بالا شروع میکند. این قانوت بهکمک یک روش ارائه خاص میتواند شکسته شود وقتی عنوان اصلی، عکس یا نقاط رنگی در محل دیگری در زمینهٔ صفحهآرائی است، حرکت چشم خواننده باید راهی را که میخواهیم دنبال کند.
4. زیرنویسها را نزدیک تصاویر مربوط به خودشان قرار دهید. مطالب توصیفکننده تصاویر باید تقریباً بخشی از تصاویر راتشکیل دهند. آنها میتوانند در دو طرف یا در پائین تصویر قرار گیرند، اما اگر ایجاد فضای سفید بیش از حد، از تصاویر خود جدا شوند، دیده نمیشوند. شرح تصاویر فقط در صورت ضرورت باید در بالای آنها قرار گیرند، زیرا این مکان در جهت حرکت طبیعی چشم قرار ندارد.
5. پهنای ستونها را طوری انتخاب کنید که طول خطوط برای اندازه متن مورد استفاده مناسب باشد. ستونهای بسیار کمعرض یا بیش از حد پهن باعث بازداری خواننده میشود.
▪ اصل دوم در صفحهآرائی مجله
قطع مجله: قطع (شکل و اندازه) مجله عنصری اساسی در صفحهآرائی است و تابع وسوسههای هنری نمیباشد. مجلات بهطور قابل ملاحظهای از لحاظ شکل و اندازه متفاوتند، از اندازه کوچک جیبی گرفته تا ابعادی همانند نشریات زرد. قطع یک مجله نتیجه یک یا چند مورد از سه موضوع زیر است:
1. راحتی استفاده از آن
2. همخوانی محتوای مجله با قطع آن
3. محدودیتهای مکانیکی اندازههای چاپی.
راحتی استفاده، مزیت اصلی اندازه جیبی و بسیاری از طراحی مجلات دیگر است. سهولت در بهدست گرفتن و انبار کردن، بهویژه برای موضوعاتی مناسب است که متن در درجه اول و تصاویر در درجهٔ دوم اهمیت باشد. اندازههای بزرگ برای تأکید روی تصاویر، بهترین راه هستند زیرا، هرچه عکسها بزرگتر باشد، تأثیر آنها بیشتر است. بسیاری از مجلات، متن و تصاویر را بهاندازهٔ مساوی ارائه میدهند و از قطعی که برای هر دو کافی باشد استفاده میکنند. یعنی ۲/۱ ۸ در ۱۱ اینچ یا در همین حدود. از آنجائی که این اندازه مانند اندازه استاندارد کاغذ معمولیست، دستهبندی این صفحات آسانتر و ابعاد آنها برای خواننده راحتتر است. قطع اغلب مجلهها بهصورت مستطیل عمودی است زیرا، قطع مستطیل افقی در هنگام مطالعه با مشکل مواجه است.
▪ اصل سوم: حواشی سفید (فریمها)
حواشی سفید (فریمها) در صفحهآرائی مجلات به دو دلیل نقش مهمی دارند: اولاً آنها علامتهائی برای خاتمه دادن و یا شروع کردن متون هستند. بهطور مثال، سعی کنید حاشیه را از هر دو طرف نسخه چاپی مجله بِبُرید و بعد ببینید که تا چه اندازه مطالعه متنی که در دو طرف، فاقد حاشیه است، مشکل میشود. ثانیاً این حواشی با احاطه کردن اِلمانها در صفحه با مرزهای سفید به جذابیت و یکدستی تکصفحهها و صفحات روبهروی هم کمک میکنند. بدین ترتیب آنها مانند یک قالب، اثر هنری را در بر میگیرند. حاشیهها برای محتوای متن ضروری هستند. نیاز خطوط به داشتن ابتدا و انتها، متن را بهوجود حواشی در تکصفحه و دو صفحه مقابل هم نیازمند میکند.
استفاده از بلید: بدون تردید تصاویر میتوانند به دلایل زیر حواشی را قطع کنند:
1. ایجاد تغییر در سرعت مطالعه
2. ایجاد فضای بیشتر در صفحه با اختصاص دادن فضاهای حاشیه به فضای متن
3. و شاید مهمتر از همه؛ دادن عظمت بیشتر به تصاویر؛ زیرا بدون حواشی، تصاویر ادامهدار به نظر میرسند.
اندازه دقیق حواشی و میزان گستردگی هر بلید به تصمیم بخش هنری مجله مربوط میشود. اما با این وجود قانون پذیرفتهشده عمومی در بین چهار حاشیه یک صفحه و مرکز بصری فضای صفحهآرائی ارتباط منطقی ایجاد میکند. مرکز بصری به قرار دادن حواشی کمک میکند: مرکز بصری فضای صفحهآرائی اندکی بالاتر از مرکز هندسی آن است. قطرهای مستطیل مرکز هندسی آنرا میسازند، اما نقطهای که در واقع مرکز بهنظر میرسد یک بیستم بالاتر از مرکز صفحه است. متن صفحهها مطابق مرکز بصری چیده شدهاند. بهعبارت دیگر آنها کمی بالاتر در صفحه قرار میگیرند. بنابراین حواشی ابتدا با قراردادن حاشیه پائینی بهعنوان بزرگترین حاشیه در صفحه تعیین میشوند و حاشیهٔ خارجی، کوچکتر از پائین و بزرگتر یا هماندازهٔ بالائی است. حاشیهٔ وسطی یا عطف صفحه همیشه کوچکترین حاشیه است زیرا، با حاشیهٔ صفحه مقابلش با هم دیده میشود. این نوار اگر بیش از حد پهن باشد ممکن است به یکدستی صفحه لطمه بزند. پهنا هنگامیکه مطالب دو صفحه به هم مربوط نباشد میتواند مطلوب باشد اما مجلات معمولاً برای دو صفحه روبهروی هم طراحی میشوند نه برای تکصفحهای. مطابق قانون، حاشیهٔ عطف به منظور ایجاد بالاترین یکپارچگی در صفحه نباید بیشتر از نصف حاشیه پائینی باشد.
نکته: بهخاطر بسپارید خوانندهها همیشه دو صفحه را با هم میبینند. بهاستثنای جلد، همواره دو صفحهٔ روبهروی مجله همزمان دیده میشود. برای ایجاد سهولت در مطالعه، بهتر است که صفحات روبهروی هم را مانند یک بخش واحد طراحی کنیم، و هر صفحه باید با در نظر گرفتن صفحهٔ مقابلش طراحی شود. دو صفحهٔ مقابل هم ممکن است واحد یکسانی نباشند، اما ناگزیر روی طراحی یکدیگر تأثیر میگذرند.
چیرگی بر عطف صفحه: بهمنظور ایجاد تأثیر در طراحی صفحات، مهارت در از بین بردن مانع طبیعی حواشی عطف، ضروری به نظر میرسد. دو صفحهٔ مقابل میتوانند با استفاده از روشهای زیر بهصورت یکپارچه در آیند:
متن، تصاویر، رنگ، زمینه سفید و یا ابزارهای تایپوگرافی.
گستردن یک عنوان در عرض عطف، ارتباط مؤثری را بهوجود میآورد اما، دقت فراوانی را میطلبد بهطوری که بهفضای بین حروف، صدمهای وارد نشود. اگر عنوان، آنقدر بزرگ باشد که عطف، بین کلمات قرار گیرد، اتصال دو صفحه نباید در خوانائی عنوان اختلال ایجاد کند، بهغیر از صفحه وسط محلات دوختشده، در بقیه صفحات، هم ردیفی عناصر دو صفحه در عرض عطف، با مشکل چاپی روبهرو میشود و در هنگام طراحی اینگونه اتصالها باید، تخطی از برخی قوانین را مجاز شمرد. یک تصویر افقی که از عطف میگذرد میتواند اتصال خوبی بین دو صفحه برقرار کند، اما حواشی دو صفحه باید طوری شکسته شود که دو بخش تصویر با یکدیگر مماس گردد. مضمون عکس یا تصاویر تعیین میکند که آیا انطباق به تصویر لطمه میزند یا خیر! اتصال مناسب، همچنین با یکسری ا زتصاویر که از عطف میگذرند میسر میشود، بهطوریکه میتواند حواشی را تغییر ندهد و از عدم انطباق تا حد زیادی میکاهد. نوارهائی از فضای سفید بهتنهائی و یا با کمک تصاویر، میتوانند دو صفحه را بههم وصل کنند. همانطور که مقررات، مرزها و خطوط نقطهچین و غیره، میتوانند جهت افقی را در تقاطع صفحات ایجاد کنند و مسلماً نیازی نیست که بههم پیوستن صفحات مقابل هم مانند نمونههای ذکر شده بسیار آشکار باشد، در واقع بیاد روشهای ظریفتری جستجو نمود. در تولید تکنیکهائی که یک تفکر خلاق میتواند بهوجود آورد محدودیتی وجود ندارد.
▪ تأکید بر عطف
هنگامیکه دو صفحه روبهروی هم شامل دو موضوع متفاوت باشند. اتصال بین مطالب نباید برای خواننده گیجکننده باشد. در صفحهآرائی بایستی با استفاده از عطف یا جداکنندههای دیگر، روی متفاوت بودن موضوعات در هر صفحه تأکید نمود. بهجایآن، ممکن است فضای سفید در بخش عطف صفحه مورد نیاز باشد. مسلماً بهمنظور اینکه صفحات بهعنوان واحدهائی جدا از هم مطرح شوند باید بههرکدام تضاد مناسب داده شود